همواره در قانون برای هر قراردادی شرایط و ضوابطی وجود دارد که باعث می شود آن قرارداد از صحت بر خوردار باشد یا خیر، به عبارتی اگر شرایط اساسی یک عقد رعایت شوند آن عقد یا قرارداد دارای صحت و در نتیجه دارای اثر حقوقی می باشد و اگر شرایط اساسی و رعایت نشوند آن عقد و قرارداد هیچ اثر حقوقی نخواهد داشت.
از جمله عقودی که در جامعه بسیار کاربرد دارد عقد ازدواج است که به موجب آن یک زن و یک مرد به زوجیت یکدیگر در می آیند و به دنبال آن تکالیف و حقوق زوجیت بر آنها بار می شود.
حال برای اینکه این عقد به درستی منعقد شود باید شرایط آن رعایت شود تا بتواند اثر حقوقی خود یعنی ایجاد علقه زوجیت را به دنبال داشته باشد. از جمله شرایط اساسی در عقد ازدواج میتوان به اجازه پدر و یا جد پدری برای دختر اشاره کرد. البته لازم به ذکر است که این اجازه یا رضایت پدر یا جد پدری همیشه لازم نبوده و در مواردی دختر میتواند بدون اجازه و اذن پدر یا جد پدری اقدام به ازدواج نماید. از جمله مواقعی که نیاز به اجازه پدر و یا جد پدری می باشد هنگامی که دختر باکره باشد که در این صورت بدون اجازه پدر یا جد پدری انعقاد عقد ازدواج باطل و بدون اثر می باشد. حال در مواقعی دختر اقدام به ازدواج برای بار دوم می نماید. در این مقاله سعی داریم که بررسی کنیم آیا اجازه پدر یا جد پدری در ازدواج دوم دختر لازم میباشد یا خیر.
همانطور که میدانیم و در عرف هم مرسوم می باشد دخترانی که قصد دارند ازدواج کنند یعنی برای خود زوجی را برگزیند باید رضایت یا اجازه پدر یا جد پدری ( همان پدربزرگ پدری) خود را دریافت کنند تا بتواند به عقد زوج درآیند.
اذن پدر برای ازدواج دختران یک امری فقهی می باشد که در قانون مدنی هم به آن اشاره شده است,علاوه بر لازم بودن قصد و رضایت طرفین(دوطرف) برای ازدواج,باید پدر دختر یا جد پدری او نیز برای ازدواج رضایت خود را اعلام کند.
ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی :نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسيده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بين آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰)
همانطور که در ماده 1043 قانون مدنی بیان شده است, اجازه پدر برای ازدواج دخترش تنها موقعی نیاز میشود که دخترش دوشیزه و یا باکره باشد پس بدین ترتیب دختری که قبلا ازدواج کرده باشد و بکارت وی از بین رفته باشد دیگر از لحاظ قانونی نیاز به کسب اجازه و رضایت پدر یا جد پدری خود برای ازدواج را ندارد واز لحاظ قانونی شرط صحت ازدواج مجدد او مشروط به رضایت و اجازه پدر یا جد پدری نیست. البته باید توجه شود که با توجه به ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی در صورتی که اجازه پدر یا جد پدری ساقط شود دیگر این اجازه برای ازدواج های بعدی نیز وجود ندارد به عبارتی اگر دختری در ازدواج اول اجازه پدرش ساقط شود در ازدواج دوم حتی اگر باکره هم باشد باز نیاز به اجازه پدر و جد پدری نخواهد داشت.
نکته ضروری: اگر دختر خانمی قبلا ازدواج کرده باشد یعنی یک مرتبه نکاح مردی در آمده باشد ولی بین آنها رابطه زناشویی واقع نشده باشد و سپس عقدشان منحل شود و خاتمه پیدا کند از آنجایی ک دختر باکره است برای ازدواج مجدد باید اجازه و رضایت پدر و یا جد پدری خود را کسب بنماید و اگر بدون اجازه و رضایت ازدواج کند ازدواجش صحیح نیست ، چون شرط اجازه و رضایت را میتوان باکره بودن دانست.
البته باید توجه شود که حتی در صورتی که بکارت دختر بر اثر رابطه نامشروع از بین برود باز هم برای ازدواج نیاز به اجازه پدر نخواهد بود البته در فقه و مسائل شرعی و سر این موضوع اختلاف نظر می باشد و عده ای از فقها و این اعتقادند که در صورت از بین رفتن بکارت دختر از طریق رابطه نامشروع باز در هنگام ازدواج نیاز به اجازه پدر میباشد اما نظر مشهور فقها مبنی بر ساقط شدن اجازه پدر و به دنبال آن عدم نیاز به اجازه پدر در هنگام ازدواج می باشد.
پس میتوانیم بگویم که معمولاً در ازدواج دوم از آنجایی که دختر بکارت خود را از دست داده است مطابق مفاد ماده ۱۰۴۳ نیاز به اجازه پدر نمیباشد مگر در مواردی دختر در ازدواج اول خود بکارت خود را از دست نداده باشد که در این صورت برای ازدواج دوم نیاز به اجازه پدر و یا جد پدری می باشد.
و به طور کلی بکارت دختر به هر طریقی از جمله بیماری ازدواج رابطه مشروع و غیرمشروع، از بین برود از لحاظ قانونی نیاز به اجازه پدر یا جد پدری جهت انعقاد عقد نکاح نمی باشد و به محض از بین رفتن بکارت دختر اجازه پدر و جد پدری جهت ازدواج ساقط میشود.