شرایط تدلیس
نحوه اثبات تدلیس در ازدواج
برای فسخ نکاح به دلیل تدلیس و صدور حکم مجازات برای مرتکب آن، لازم است در ابتدا تدلیس در ازدواج اثبات شود؛ به این معنا که زوج یا زوجه باید ثابت کند که طرف مقابل، مرتکب تدلیس شده است.
برای اثباتِ تدلیس در ازدواج روش های مختلفی وجود دارد که همان ادله اثبات دعوی است و شاکی یا خواهان می تواند با استناد به آن ها ادعای خود را اثبات نماید؛ شهادت شهود، اقرار فرد مرتکب تدلیس، اسناد و امارات قضایی روش هایی است که به اثبات تدلیس در ازدواج و صدور حکمِ مجازات مرتکب کمک می کند.
مهریه و تدلیس در ازدواج
شاید برای شما هم این مطلب جای سوال باشد که تکلیف مهریه در صورت تدلیس در ازدواج چیست و آیا در این صورت زوجه می تواند مهریه خود را دریافت کند؟ در پاسخ به این سوال باید دو حالت مختلف زیر را در نظر گرفت:
الف) فسخ نکاح به دلیل تدلیس و قبل از نزدیکی: مطابق مفاد ماده 1101 قانون مدنی، هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود، زن حق مهر ندارد مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است. (منظور از عنن، ناتوانی جنسی مرد است)
ب) فسخ نکاح به دلیل تدلیس و بعد از نزدیکی: با استناد به مفهوم مخالف ماده 1101 قانون مدنی، این نتیجه به دست می آید که چنانچه بعد از نزدیکی، عقد نکاح به دلیل تدلیس فسخ شود، زن مستحق دریافت کل مهریه خود است؛ زیرا به لحاظ قانونی با جاری شدن صیغه عقد نکاح، زن مالک مهر خود می شود و بعد از نزدیکی، مستحق دریافت کل مهریه می باشد.
فسخ نکاح مرد با تدلیس
فسخ نکاح مرد با تدلیس در صورتی است که زن یک یا چند مورد از عیوب زیر را داشته و مرد از آن ها اطلاع نداشته باشد که این عامل، حق فسخ را برای مرد ایجاد می کند:
· نابینایی هر دو چشم زن
· مبتلا بودن زن به جنون و دیوانگی
· مبتلا بودن زن به افضا، قرن یا عفل (بیماری های ناحیه آلت جنسی)
· مبتلا بودن زن به بیماری های پوستی برص یا جذام
· زمین گیر بودن زن
فسخ نکاح زن با تدلیس
فسخ نکاح زن با تدلیس در صورتی است که مرد یک یا چند مورد از عیوب زیر را داشته و زن از آن ها اطلاع نداشته باشد که این عامل، حق فسخ را برای زن ایجاد می کند:
· مبتلا بودن مرد به جنون و دیوانگی
· مبتلا بودن مرد به بیماری های جنسی که امکان برقراری رابطه جنسی نباشد (مانند کوتاه بودن آلت جنسی)
· عدم توانایی مرد به برقراری رابطه جنسی
· مبتلا بودن مرد به بیماری های پوستی برص یا جذام
پاسخ به یک پرسش مهم
پرسش مهمی که در این قسمت قصد بررسی و ارائه پاسخ آن را داریم، این است که "آیا بعد از درمان عیوب یا بیماری های زن و مرد، حق فسخ نکاح که قبل از درمان برای طرف مقابل آن ها وجود داشته، از بین می رود یا خیر؟"
در پاسخ به این پرسش، نظرات مختلف و متعارض وجود دارد، نظر اکثریت فقهای امامیه این است که درمان بیماری ها اسقاط کننده حق فسخ نمی باشد و بعد از درمان نیز این حق باقی خواهد ماند.
عده دیگری از فقها معتقدند که با از بین رفتن بیماری یا عیب، ضرر و زیان ناشی از آن نیز از بین می رود و در این حالت دیگر دلیلی برای بقای حق فسخ وجود ندارد.
قانون مدنی نیز در مواد 1122 و 1123 نظر اکثریت فقهای امامیه را پذیرفته است؛ اما نکته ای که وجود دارد، این است که در نظر قانون، دامنه عیوب نکاح تنها محدود به چند عیب بوده و میان عیوب زن و مرد تبعیض وجود دارد.
با در نظر داشتن این مسئله که امروزه با پیشرفت علم پزشکی، بعضی از بیماری های مذکور در قانون همچون جذام، برص، افضا، قرن و عنن قابل درمان هستند، باید گفت که دیگر نیازی به وجود حق فسخ نکاح به دلیل عیوب و بیماری های مذکور نیست؛ زیرا دلیل حق فسخ در این موارد، برطرف کردن ضرر است که با درمان قابل رفع خواهد بود.
بنابر مطالب فوق می توان گفت، در خصوص این پرسش، رویه قضایی باید تصمیم گیری کند و چه بسا بهتر است که حق فسخ پس از بهبود و درمان بیماری های مذکور، ساقط شود تا زمینه تحکیم بنیان خانواده نیز فراهم شود.
انگیزه شرافتمندانه در تدلیس در ازدواج
در رابطه با انگیزه شرافتمندانه در تدلیس در ازدواج باید گفت، انگیزه همان هدف از ارتکاب به جرم است و در اکثر موارد هیچ تاثیری بر مسئولیت کیفری مرتکب نخواهد داشت.
بنابراین حتی اگر هدف زوج یا زوجه از تدلیس و فریب طرف مقابل، تشکیل خانواده باشد که هدف مقدسی است و به نوعی انگیزه شرافتمندانه محسوب می شود، هیچ تأثیری در مسئولیت کیفری مرتکب نداشته و مجازات او را ساقط نمی کند.
البته قاضی می تواند بعد از محکوم نمودن مرتکب، برای تعیین مجازات او، وجود انگیزه شرافتمندانه را لحاظ کند؛ زیرا مطابق بند پ ماده 38 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 92، وجود انگیزه شرافتمندانه در مجرم، از جهات تخفیف دانسته شده است.
شروع به جرم فریب در ازدواج در قانون
مطابق ماده 41 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 70: هر کس قصد ارتکاب جرمی کند و شروع به اجرای آن نماید، لکن جرم منظور واقع نشود، چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشد، محکوم به مجازات همان جرم می شود.
بنابراین شروع به جرم مانند جرم تام، تابع اصل قانونی بودن جرم است و تا زمانی که قانون گذار، شروع به جرمی را به صراحت جرم نداند، عمل مذکور فاقد وصف مجرمانه می باشد و غیر قابل مجازات خواهد بود.
به طور مثال اگر شخصی برای خود مدرک جعلی بسازد که نشان دهنده تحصیل، شغل یا سمت خاصی برای او باشد و آن را در جلسه خواستگاری به طرف مقابل نشان دهد؛ ولی قبل از وقوع عقد نکاح دستگیر شود، شروع به جرم رخ نداده و او مستحق مجازات نیست.
نمونه دادخواست فسخ نکاح با تدلیس
در این قسمت یک نمونه دادخواست فسخ نکاح با تدلیس در ازدواج را جهت آشنایی بیشتر شما همراهان گرامی ذکر می کنیم:
ریاست محترم دادگاه عمومی ..........
احتراماً به استحضار می رساند اینجانب .......... در تاریخ .......... به موجب سند ازدواج شماره .......... با خوانده ازدواج نموده ام. اکنون پس از گذشت .......... ماه/ سال از تاریخ ازدواج متوجه شده ام که ایشان بر خلاف واقع خود را دارای تحصیلات عالی/ ساکن خارج از کشور/ فاقد هر گونه بیماری و کاملاً سالم معرفی نموده اند؛ در حالی که فاقد این وصف بوده اند که نظر به اهمیت این موضوع، در صورت اطلاع از واقعیت، هرگز ازدواجی صورت نمی پذیرفت. نظر به مراتب یاد شده و با استناد به مواد 1120، 1128 و 1131 قانون مدنی رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح به لحاظ تدلیس، به علاوه کلیه خسارات را تقاضا دارم.