نمونه لایحه درخواست اعاده دادرسی کیفری
لایحه اعاده دادرسی کیفری، سندی حقوقی است که به منظور تجدید نظر در احکامی که به نظر میرسد با اصول عدالت و انصاف مغایر باشد، تنظیم میشود. این لایحه، آخرین راهکار قانونی برای افرادی است که معتقدند حکم صادره علیه آنها عادلانه نبوده و به حقوقشان لطمه وارد شده است.
ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری، مهمترین ماده قانونی در زمینه اعاده دادرسی است که شرایط و جهات مختلفی را برای تجدید نظر در احکام قطعی پیشبینی کرده است. از جمله این جهات میتوان به کشف دلایل جدیدی که در هنگام رسیدگی اولیه وجود نداشته است، یا وقوع اشتباه فاحش در دادرسی اشاره کرد.
در این مقاله به نحوه ، نحوه تنظیم نمونه دادخواست اعاده دادرسی کیفری ماده ۴۷۴ و
لایحه اعاده دادرسی کیفری؛ ابزاری برای تجدید نظر در احکام قطعی
لایحه اعاده دادرسی کیفری، سندی حقوقی است که به موجب آن، محکوم علیه یا وکیل وی، به دلیل وجود دلایلی جدید یا نقض قوانین در حکم صادره، از دیوان عالی کشور درخواست تجدید نظر در حکم قطعی را مینماید. این لایحه باید با رعایت دقیق مقررات قانونی و اصول دادرسی کیفری تنظیم شود تا قابلیت بررسی و رسیدگی در دیوان عالی کشور را داشته باشد.
متن لایحه اعاده دادرسی کیفری، شامل بیان دقیق دلایل درخواست اعاده دادرسی، استناد به قوانین و مقررات مرتبط، و ارائه ادله و مستندات لازم برای اثبات ادعاهای مطرح شده است. این لایحه باید به صورت شفاف و روشن تنظیم شود تا قضات دیوان عالی کشور بتوانند به راحتی آن را بررسی و در مورد آن تصمیمگیری نمایند.
نمونه لایحه دیوان عالی کشور، الگویی است که میتواند به عنوان مرجعی برای تنظیم لایحه اعاده دادرسی مورد استفاده قرار گیرد. این نمونهها، ساختار و محتوای کلی یک لایحه اعاده دادرسی را نشان میدهند و به تنظیمکننده لایحه کمک میکنند تا از رعایت کلیه موارد قانونی اطمینان حاصل نماید.
فرم اعاده دادرسی دیوان عالی کشور، فرم مشخصی است که توسط دیوان عالی کشور تعیین شده و برای تنظیم درخواست اعاده دادرسی باید تکمیل شود. این فرم، شامل اطلاعاتی در مورد طرفین پرونده، موضوع دعوی، دلایل درخواست اعاده دادرسی و سایر موارد مرتبط است.
توجه: تنظیم لایحه اعاده دادرسی، امری تخصصی و حقوقی است و توصیه میشود که برای تنظیم صحیح و موثر این لایحه، از مشاوره وکیل پایه یک دادگستری استفاده شود.
نحوه تنظیم نمونه دادخواست اعاده دادرسی کیفری ماده ۴۷۴
دادخواست اعاده دادرسی کیفری ماده ۴۷۴، ابزاری قانونی است که برای تجدید نظر در احکامی که به نظر میرسد با اصول عدالت و انصاف مغایر باشد، مورد استفاده قرار میگیرد. تنظیم صحیح این دادخواست، نیازمند رعایت دقیق مقررات قانونی و ارائه دلایل مستند و موجه است. در این پاسخ، به صورت مختصر و مفید به نحوه تنظیم این دادخواست میپردازیم.
مراحل تنظیم دادخواست اعاده دادرسی کیفری ماده ۴۷۴:
-
تعیین دادگاه صالح: نخستین گام، تعیین دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی را دارد. معمولاً این دادگاه، همان دادگاهی است که حکم اولیه را صادر کرده است.
-
مشخصات طرفین دعوا: در ابتدای دادخواست، باید مشخصات کامل خواهان (شخصی که درخواست اعاده دادرسی را میدهد) و خوانده (شخصی که حکم علیه او صادر شده است) به همراه شماره پرونده و تاریخ صدور حکم قید شود.
-
دلایل درخواست اعاده دادرسی: در این بخش، باید به طور دقیق و مستند دلایلی که موجب درخواست اعاده دادرسی شدهاند، ذکر شود. این دلایل باید با استناد به ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری و سایر قوانین مرتبط، ارائه شوند. برخی از این دلایل عبارتند از:
-
کشف دلایل جدیدی که در هنگام رسیدگی اولیه وجود نداشته و میتواند بر نتیجه دادرسی تأثیرگذار باشد.
-
وقوع اشتباه فاحش در دادرسی که موجب صدور حکم نادرست شده است.
-
نقض قوانین و مقررات در جریان رسیدگی.
-
تغییر قوانین به نحوی که حکم صادره را تحت تأثیر قرار دهد.
-
استنادات قانونی: در این قسمت، باید به مواد قانونی که از ادعای خواهان حمایت میکنند، استناد شود. به عنوان مثال، اگر دلیل درخواست اعاده دادرسی، کشف دلایل جدید باشد، باید به بند مربوطه از ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری استناد شود.
-
خواسته: در پایان دادخواست، باید به طور صریح و واضح خواسته خواهان ذکر شود. معمولاً خواسته، نقض حکم اولیه و صدور حکم جدید مطابق با عدالت و انصاف است.
-
امضا و مهر وکیل (در صورت وجود): دادخواست باید توسط خواهان یا وکیل وی امضا شود و در صورت وجود مهر وکیل، مهر وی نیز بر روی دادخواست زده شود.
نمونه لایحه اعاده دادرسی کیفری؛ راهنمایی برای احقاق حق
اعاده دادرسی کیفری، ابزاری قانونی است که به افراد این امکان را میدهد تا در صورت بروز اشتباه یا بیعدالتی در حکم صادره، درخواست تجدید نظر کنند. یکی از مهمترین دلایل درخواست اعاده دادرسی، مغایرت حکم با موازین شرعی یا قانونی است که در بند (ت) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری به آن اشاره شده است.
نمونه لایحه اعاده دادرسی کیفری، سندی است که با رعایت اصول و قواعد حقوقی و با ذکر دلایل موجه، به دادگاه ارائه میشود. این لایحه باید به گونهای تنظیم شود که دادگاه را متقاعد کند که حکم صادره دارای نقص یا اشتباه بوده و نیاز به تجدید نظر دارد.
عناصر اصلی یک نمونه لایحه اعاده دادرسی کیفری:
-
مشخصات طرفین دعوا: نام و مشخصات کامل خواهان (شخصی که درخواست اعاده دادرسی میکند) و خوانده (شخصی که حکم علیه او صادر شده است)، شماره پرونده و تاریخ صدور حکم.
-
دلایل درخواست اعاده دادرسی: در این بخش، باید به طور دقیق و مستند دلایلی که موجب درخواست اعاده دادرسی شدهاند، ذکر شود. این دلایل باید با استناد به ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری و سایر قوانین مرتبط، ارائه شوند. به عنوان مثال، میتوان به کشف دلایل جدید، وقوع اشتباه فاحش در دادرسی، یا مغایرت حکم با موازین شرعی یا قانونی اشاره کرد.
-
استنادات قانونی: در این قسمت، باید به مواد قانونی که از ادعای خواهان حمایت میکنند، استناد شود. به عنوان مثال، اگر دلیل درخواست اعاده دادرسی، مغایرت حکم با موازین شرعی باشد، باید به آیات قرآن یا روایات مرتبط استناد شود.
-
خواسته: در پایان دادخواست، باید به طور صریح و واضح خواسته خواهان ذکر شود. معمولاً خواسته، نقض حکم اولیه و صدور حکم جدید مطابق با عدالت و انصاف است.
اهمیت نمونه لایحه اعاده دادرسی کیفری:
-
راهنمایی برای تنظیم لایحه: نمونه لایحه به متقاضی کمک میکند تا با ساختار و محتویات یک لایحه اعاده دادرسی آشنا شود.
-
افزایش شانس موفقیت: یک لایحه دقیق و مستند، شانس موفقیت در درخواست اعاده دادرسی را افزایش میدهد.
-
صرفه جویی در وقت و هزینه: استفاده از نمونه لایحه، باعث صرفهجویی در وقت و هزینههای مراجعه به وکیل میشود.
توجه: تنظیم یک لایحه اعاده دادرسی کیفری، امری تخصصی است و نیازمند دانش حقوقی و تجربه کافی میباشد. بنابراین، توصیه میشود که برای تنظیم این لایحه از وکلای پایه یک دادگستری در مؤسسه وکیلوند کمک بگیرید تا از صحت و اصالت آن اطمینان حاصل کنید.
نمونه لایحه درخواست اعاده دادرسی کیفری
ریاست محترم دیوان عالی کشور با سلام و احترام به استحضار عالی می رساند اینجانب در خصوص پرونده کلاسه نسبت به دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۲۶۴۱۱۰۰۴۱۶ مورخ ۲۹/۳/۹۹ صادره از شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهریار و دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۰۲۲۲۰۰۱۶۱۱ مورخ ۲۸/۷/۹۹ صادره از شعبه ۲۰ دادگاه تجدیدنظر تهران اعتراض داشته و با عنایت به اینکه مدارک اثبات کننده بیگناهی و عدم تقصیر اینجانب پس از صدور دادنامه بدوی که حالت قطعی داشته، کشف گردیده لذا با استناد به قسمت آخر بند ج ماده 474 قانون آئین دادرسی کیفری که بیان می دارد:
پس از صدور حکم قطعی ادله جدیدی کشف شود که موجب بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد، تقاضای تجویز اعاده دارسی را داشته و در این راستا توضیحات ذیل را معروض می دارد:
شرح ماوقع اولا همانگونه که در پرونده مطروحه و در اظهارات اینجانب مضبوط است بنده سال در نمایشگاه دوستم به نام آقای ....... در شهرک کامیون داران برای اولین بار متهم ردیف آقای ............... را مشاهده کردم در حالی که هیچ گونه آشنایی قبلی با ایشان نداشتم و نامبرده آنجا آمده بود و دلالی خودرو می نمود و مشاهده کردم که فردی مسن و مصرف کننده مواد مخدر بوده و برسر مبلغ یک میلیون تومان با یکی از کاسبان خودرو نمایشگاه در حال چانه زنی و در حال ایجاد درگیری بود، به ایشان گفتم موضوع چیست و ادعا کرد که جهت تولد نوه اش نیاز شدیدی به این مبلغ دارد و بنده متاسفانه با توجه به شرایط خاص وی که ادعا می کرد می خواهد نوه اش را خوشحال کند و در جهت کمک به وی مبلغ یک میلیون تومان به عنوان قرض الحسنه به ایشان پرداخت نمودم و مقرر شد که نامبرده این مبلغ را در انتهای ماه به من برگرداند بعد از گذشت یک ماه و با توجه به عدم استرداد وجه از سوی ایشان، با وی چندین بار تماس گرفتم که پاسخگو نبود.
روزی به صورت اتفاقی ایشان را داخل نمایشگاه خودرو دیدم و به او در خصوص عدم پرداخت بدهی اش متعرض شدم که متاسفانه شروع کرد به اظهار عجز و ناله و این که دختر عمه ام فوت نموده و باید به قزوین بروم و درجهت جلب اعتماد بنده ورهایی از دست اینجانب ۳ فقره معاینه فنی را به رسم امانت به اینجانب سپرد و اعلام کرد این برگه های معاینه فنی را نزد خود نگهدار ومن تا دو روز دیگر بدهی ام را به شما پرداخت کرده و این برگه ها را از شما پس خواهم گرفت، بنده نیز به ناچار و در جهت کسب اطمینان از دسترسی به ایشان و استرداد وجه پرداختی از سوی او این برگه ها را تحویل گرفته در حالی که به هیچ عنوان از جعلی بودن آن مطلع نبوده و حتی با خیالی آسوده آن را داخل خودروی خود گذاشتم، بعد از گذشت ۱۰ روزی فردی که خود را پسر ایشان معرفی میکرد با من تماس گرفته وا علام نمود پدرم به جرم نگهداری مواد مخدر در زندان است وچند نفر از مشتریان وی برگه های معاینه فنی خود را می خواهند و بعد من اعلام نمودم که مشکلی نیست و شما مبلغ بدهکاری پدر را پرداخت کنید و برگه ها را تحویل بگیرید و بعد از اخذ آدرس منزلم از سوی ایشان بعد از ۲ ساعت به همراه مامورین آگاهی به منزل من مراجعه کرده و به دروغ به مامورین اعلام نمود که آن سه برگه را من جعل نموده ام در حالی که بنده به هیچ عنوان از موضوع اطلاعی نداشتم وماموران سپس اقدام به تفتیش منزل نمودند وهیچ گونه ابزار وادوات جرمی در منزل من کشف نگردید.
حال در دفاع باید اشاره نمایم برابر مستندات پیوست اینجانب فاقد هر گونه سابقه کیفری بوده و در دوران زندگی خود مرتکب کوچکترین جرمی نشده ام وب رابر استشهادیه پیوست، فردی سالم و بدون هر گونه حاشیه ای در جامعه بوده ام و نکته دیگری که موید بیگناهی اینجانب می باشد که اگر اقدام به جعل معاینه های فنی می نمودم باید حتما ابزار وادوات جرم نیز در منزلم کشف میگردید و این در حالی است که هیچ گونه ادوات جعل ویا اوراق مجعولی در کل بدون آن ۳ فقره که آن هم متعلق به متهم اقای .............. بوده، از اینجانب کشف نگردیده است.
حالیه اعلام می نمایم که ۲ نفر شاهد به اسامی آقایان ؛ ۱- ....................................به آدرس:................................................ ۲-..................................... به آدرس :................................ مطابق استشهادیه پیوست، حاضر به ادای شهادت در نزد مرجع محترم قضایی می باشند واعلام می دارند که در خصوص موضوع پرونده و اتفاقات رخ داده بوده اینجانب بیگناه بوده و به چشم خود دیده اند که من مبلغ یک میلیون تومان را به صورت قرض الحسنه به متهم .................. پرداخت کرده ام ودر قبال آن سه برگ معاینه فنی را در جهت ضمانت بازپرداخت وجه از سوی ایشان دریافت نموده و هیچ گونه اطلاعی از مجعول بودن برگه های معاینه فنی نداشتم؛ علیهذا با عنایت به مراتب فوق از آن جائی که اینجانب بدون هیچ دلیل و مدرکی موجهی جهت اثبات اتهام محکوم شده وتنها مدرکی که جهت صدور حکم به آن استناد شده کشف برگه های معاینه فنی مجعول در ید اینجانب می باشد که آن هم توضیحاتش به صورت مفصل بیان شده و با توجه به اصل برائت و نیز با توجه به ماده ۴ قانون آیین دادرسی کیفری و این که مدارک اثبات ادعای بیگناهی و عدم تقصیر اینجانب پس از صدور دادنامه قطعی به دست آمده و نیز با توجه به این که، بدون توجه به دفاعیات و مدارک اینجانب، تجدیدنظرخواهی ام رد شده لذا در جهت جلوگیری از تضییع حقوق بنده و حفظ اعتبار و آبرویم در جامعه، با استناد به قسمت آخر بند ج ماده 474 قانون آئین دادرسی کیفری یعنی کشف ادله جدید پس از صدور حکم، تقاضای رسیدگی و تجویز اعاده دادرسی ونقض رای صادره مورد استدعاست.
با تشکر
جهت تنظیم دادخواست حقوقی، تنظیم شکواییه، تنظیم لایحه و تنظیم اظهارنامه در وکیل وند می توانید به بخش تنظیم دادخواست و شکواییه مراجعه نمایید.
تفسیر بند (ت) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری
بند (ت) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری یکی از مهمترین جهات اعاده دادرسی محسوب میشود. این بند به محکوم اجازه میدهد در صورتی که حکم صادره مغایر با موازین شرعی یا قانونی باشد، درخواست اعاده دادرسی نماید. با توجه به اهمیت این بند در فرآیند دادرسی کیفری، در این نوشتار به تفسیر مفصل و تخصصی آن خواهیم پرداخت.
متن بند (ت) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری:
«در صورتی که حکم صادره مخالف موازین شرعی یا قانونی باشد.»
تفسیر بند (ت):
برای درک دقیق معنای بند (ت)، ابتدا باید به مفاهیم "موازین شرعی" و "موازین قانونی" پرداخته شود.
-
موازین شرعی: به مجموعه قواعد و احکامی گفته میشود که از دین اسلام استنباط میشود و در قوانین جزایی ایران، به ویژه در جرایم حدی و قصاص، نقش محوری دارد.
-
موازین قانونی: به قوانین موضوعه کشور اطلاق میشود که در قالب قوانین مدون و مصوب مجلس شورای اسلامی و سایر مراجع ذیصلاح وضع شدهاند.
با توجه به این مفاهیم، میتوان گفت که هرگاه حکمی که صادر شده، با یکی از این دو دسته از موازین در تعارض باشد، محکوم میتواند با استناد به بند (ت) ماده 474، درخواست اعاده دادرسی نماید.
مصادیق نقض موازین شرعی یا قانونی:
-
تضاد حکم با نص صریح قرآن و سنت: اگر حکمی صادر شده باشد که با نص صریح قرآن یا سنت نبوی در تعارض باشد، این حکم مخالف موازین شرعی تلقی میشود.
-
تضاد حکم با احکام مسلم شرعی: حتی اگر حکمی با نص صریح قرآن و سنت در تعارض نباشد، اما با احکام مسلم شرعی که از طریق اجماع فقهاء یا اجتهاد فقهاء استنباط شده است، در تضاد باشد، باز هم مخالف موازین شرعی محسوب میشود.
-
تضاد حکم با قوانین موضوعه: اگر حکمی با قوانین موضوعه کشور، از جمله قانون مجازات اسلامی، قانون آیین دادرسی کیفری و سایر قوانین مرتبط، مغایرت داشته باشد، مخالف موازین قانونی محسوب میشود.
-
تضاد حکم با اصول کلی حقوق: حتی اگر حکمی با نص صریح قانون در تعارض نباشد، اما با اصول کلی حقوق، مانند اصل برائت، اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل تناسب مجازات با جرم و ... مغایرت داشته باشد، میتواند مخالف موازین قانونی تلقی شود.
اهمیت بند (ت) ماده 474:
بند (ت) ماده 474، یکی از ابزارهای مهم برای تضمین اجرای عدالت در نظام قضایی است. با استفاده از این بند، میتوان از صدور احکام خلاف شرع و قانون جلوگیری کرد و در صورت صدور چنین احکامی، نسبت به اصلاح آنها اقدام نمود.
شرایط اثبات نقض موازین شرعی یا قانونی:
برای اثبات اینکه حکم صادره مخالف موازین شرعی یا قانونی است، متقاضی اعاده دادرسی باید دلایل کافی و مستند ارائه نماید. این دلایل میتواند شامل موارد زیر باشد:
-
نظرات کارشناسان فقهی و حقوقی
-
استدلالهای قانونی مستند به قوانین و مقررات
-
آرای قضایی مرتبط
-
سایر مدارک و مستندات.
تفسیر بند (چ) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری
مقدمه:
بند (چ) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری یکی از مهمترین ابزارهای حقوقی برای تجدید نظر در احکامی است که به نظر میرسد با اصول عدالت و انصاف مغایر باشد. این بند به محکوم اجازه میدهد در صورت وجود جهات دیگری که موجب نقض حکم شود و در قانون یا آئین نامههای مربوطه تصریح شده باشد، درخواست اعاده دادرسی نماید. با توجه به اهمیت این بند در فرآیند دادرسی کیفری، در این نوشتار به تفسیر مفصل و تخصصی آن خواهیم پرداخت.
متن بند (چ) ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری:
«در صورتی که جهات دیگری که موجب نقض حکم شود و در قانون یا آئین نامههای مربوطه تصریح شده باشد.»
تفسیر بند (چ):
بند (چ) ماده 474 به عنوان یک بند باز و انعطافپذیر در قانون آیین دادرسی کیفری تلقی میشود. این بند به قضات اجازه میدهد تا در مواردی که دلایل جدیدی برای نقض حکم پیدا شده است، اما این دلایل به طور صریح در سایر بندهای ماده 474 ذکر نشدهاند، بتوانند درخواست اعاده دادرسی را بپذیرند.
مصادیق نقض حکم بر اساس بند (چ):
-
تغییر قوانین: اگر پس از صدور حکم، قانونی جدید تصویب شود که موجب نقض حکم قبلی گردد، محکوم میتواند با استناد به بند (چ) درخواست اعاده دادرسی نماید.
-
کشف دلایل جدید: اگر پس از صدور حکم، دلایل جدیدی کشف شود که نشان دهد حکم صادره بر اساس ادله نادرست یا ناقص صادر شده است، این امر میتواند دلیل موجهی برای اعاده دادرسی باشد.
-
تضاد حکم با آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور: اگر حکمی با آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور در تعارض باشد، این امر میتواند دلیل موجهی برای اعاده دادرسی باشد.
-
نقض اصول دادرسی عادلانه: اگر در جریان دادرسی، اصول دادرسی عادلانه رعایت نشده باشد، مانند حق دفاع، حق دسترسی به وکیل، یا حق استماع شهادت شهود، محکوم میتواند با استناد به بند (چ) درخواست اعاده دادرسی نماید.
اهمیت بند (چ) ماده 474:
بند (چ) ماده 474، به عنوان یک بند مکمل سایر بندهای ماده 474، نقش بسیار مهمی در تضمین اجرای عدالت در نظام قضایی ایفا میکند. با استفاده از این بند، میتوان از صدور احکامی که با اصول عدالت و انصاف مغایرت دارد، جلوگیری کرد و در صورت صدور چنین احکامی، نسبت به اصلاح آنها اقدام نمود.
شرایط اثبات نقض حکم بر اساس بند (چ):
برای اثبات اینکه حکم صادره بر اساس جهات دیگری که در قانون یا آئین نامههای مربوطه تصریح شده است، نقض شده است، متقاضی اعاده دادرسی باید دلایل کافی و مستند ارائه نماید. این دلایل باید به گونهای باشد که دادگاه را متقاعد کند که حکم صادره دارای نقص یا اشتباه بوده و نیاز به تجدید نظر دارد.
اعاده دادرسی در جرایم مواد مخدر
جرایم مرتبط با مواد مخدر به دلیل حساسیت و مجازاتهای سنگین، از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. در مواردی که محکومی معتقد باشد حکم صادره علیه وی دارای اشکال یا مغایر با قوانین و مقررات باشد، میتواند با تنظیم لایحه اعاده دادرسی، درخواست تجدید نظر در حکم را نماید.
نمونه لایحه اعاده دادرسی مواد مخدر، سندی است که با رعایت دقیق اصول و قواعد حقوقی و با ذکر دلایل موجه، به دادگاه ارائه میشود. این لایحه باید به گونهای تنظیم شود که دادگاه را متقاعد کند که حکم صادره دارای نقص یا اشتباه بوده و نیاز به تجدید نظر دارد.
بسمه تعالی
دادگاه محترم انقلاب اسلامی
شعبه ...
خواهان: [نام و نام خانوادگی محکوم]
خوانده: دادستان عمومی و انقلاب ...
موضوع: درخواست اعاده دادرسی از حکم شماره ... مورخ ...
خلاصه جریان پرونده:
اینجانب [نام و نام خانوادگی محکوم] به موجب دادنامه شماره ... مورخ ... صادره از دادگاه محترم انقلاب اسلامی ... به اتهام [ذکر اتهام] به مجازات [ذکر مجازات] محکوم گردیدم.
دلایل درخواست اعاده دادرسی:
-
کشف دلایل جدید: پس از صدور حکم، موفق به کشف [ذکر دلایل جدید] شدهام که به طور قطعی ثابت مینماید بنده مرتکب جرم انتسابی نشدهام. این دلایل عبارتند از: [ذکر دلایل جدید به طور مفصل و مستند].
-
وقوع اشتباه فاحش در دادرسی: در جریان دادرسی اولیه، دادگاه محترم از [ذکر اشتباه فاحش] غافل مانده که موجب صدور حکم نادرست شده است.
-
نقض قوانین و مقررات در جریان دادرسی: در جریان دادرسی اولیه، دادگاه محترم با نقض [ذکر قوانین و مقررات نقض شده] به حق دفاع از اینجانب لطمه وارد کرده است.
-
مغایرت حکم با موازین شرعی یا قانونی: حکم صادره با [ذکر ماده قانونی یا اصل شرعی مغایر] مغایرت دارد و به همین دلیل، باطل است.
استنادات:
-
رونوشت دادنامه بدوی
-
رونوشت دادنامه تجدیدنظر (در صورت وجود)
-
گواهی پزشکی قانونی
-
سایر مستندات مرتبط
خواسته:
-
نقض دادنامه شماره ... مورخ ...
-
صدور حکم برائت به نفع اینجانب
-
اعاده حیثیت کامل
دلایل و جهات قانونی درخواست:
با توجه به دلایل و مستندات ارائه شده و با استناد به ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری، به ویژه بند (ت) آن مبنی بر اینکه "در صورتی که حکم صادره مخالف موازین شرعی یا قانونی باشد"، درخواست اعاده دادرسی اینجانب وارد و موجه میباشد.
نتیجهگیری:
با توجه به دلایل و مستندات ارائه شده، به نظر میرسد که حکم صادره در حق اینجانب دارای اشکال و ایراد بوده و مستوجب نقض میباشد. لذا از دادگاه محترم تقاضا دارم با بررسی دقیق پرونده، حکم برائت به نفع اینجانب صادر فرمایند.
خواهان:
[نام و نام خانوادگی]
[امضاء]
تاریخ:
مهر وکیل (در صورت وجود)
در نهایت، اعاده دادرسی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تضمین عدالت قضایی، به افراد این امکان را میدهد تا در صورت بروز اشتباه یا بیعدالتی در روند دادرسی، به حقوق خود دست یابند. تنظیم دقیق و مستند یک لایحه دفاعیه، گامی اساسی در این مسیر است. با این حال، موفقیت در اعاده دادرسی مستلزم دانش حقوقی، تجربه وکیل و همچنین بررسی دقیق پرونده است. بنابراین، توصیه میشود که در صورت مواجهه با چنین مواردی، از مشاوره حقوقی متخصصان تیم وکیلوند بهرهمند شوید.